یادداشتهای علی انصاری

آخور دنیا

چهارشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۳۲ ب.ظ

شخصی به پیش مولانا آمد و گفت که چیزی را از یاد برده ام.

مولانا گفت:

در این دنیا اگر همه چیز را فراموش کنی باکی نیست. تنها یک چیز را نباید از یاد برد. تو برای کاری به دنیا آمدی که آگر آن را انجام نرسانی، هیچ کاری نکرده ای.

از آدمی کاری بر می آید که آن کار نه از آسمان بر می آید و نه از زمین و نه از کوه ها، اما تومی گویی کارهای زیادی از من بر می آید، این حرف تو به این می ماند که شمشیر گرانبهای شاهانه ای را ساطور گوشت کنی و بگویی آن شمشیر را بیکار نگذاشته ام؛

یا این که در دیگی زرین شلغم بار کنی یا کارد جواهر نشانی را به دیوار فرو ببری و کدوی شکسته ای را به آن آویزان کنی.

ای نادان این کار از میخی چوبین نیز بر می آید خود را این قدر ارزان مفروش که بسیار گرانبهایی! بهانه می آوری که من با انجام دادن کارهای سودمند روزگار می گذرانم.

 

دانش می آموزم، فلسفه و فقه و منطق و ستاره شناسی و پزشکی می خوانم، اما این ها همه برای تواست و تو برای آن ها نیستی.

اگر خوب فکر کنی در می یابی که اصل تویی و همه این ها فرع است.تو نمی دانی که چه شگفتی ها و چه جهان های بیکرانی در تو موج می زند.

آخر این تن تو اسب توست اسبی بر سر آخور دنیا، خوراک این اسب که خوراک تو نیست.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۲۷
علی انصاری

نظرات  (۲)

سلام حاج آقا 

عالی بود 

سلام حاج آقا 

عالی بود 

یعنی میشه یکبار از نزدیک زیارتتون کنم 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی